شب ارزو ها مجداّ اغاز شد ومن تنها در حسرت یک ارزو مانده ام
آرزویی که سال هاست در پی اش سختی های فراوان کشیده ام
شب ها بی خوابی، روز ها بی قراری،هفته های تکراری سوخته ام
خدایا در این شب پر از احساس و آرزو با گوشه چشمی به این دلم
و با تمام خوبی ها و بخشندگی ها و مهربانی هایت پرده دلم را بگشاء
آمین...!
آرزو ،آرزوی با تو بودن،آرزوی لحضه ای بوئیدنت
آرزوی یک بوسه،آرزوی در اغوش گرفتنت
میگویند این شب از خدایت چیزهای کوچک نخواه
خواسته هایم به نظر پوچ و بی نهایت کوچکند
ولی این نهایت ارزوی دلم است
کاش در ارزوهای مقدس و زیبایت
ذره ای یاد ما هم باشی